خوش آمدید

برنامه ی هفتگی دعای ندبه
شمیم شال سبزت این حوالی ست
کنار هفته های احتمالی ست
تمامش کن بیا آقای ندبه
غروب جمعه ها جای تو خالی ست
بیا عزیز زهرا
مراسم پرفیض دعای ندبه
هرهفته صبح جمعه ساعت ۷
سخنران:شیخ مرتضی دهقانی
مداح: برادر امیر فلاح
گلزار شهدای فیروز آباد میبد
ماجرای دردناک یک کودک
۳ماه قبل از به دنیا آمدن "شهیده ساجده" چه اتفاقی برای پدرش افتاده بود؟
"پدر شهیده ساجده" پس از این ماجرا طبق دستور فرماندهاش به سه ماه زندان محکوم شد اما او در روز عاشورا متوجه شد که همسر باردارش دختری را به دنیا آورده است. خیلی تلاش کرد تا هنگام بدنیا آمدن فرزندنش در کنار همسرش باشد، اما از مدت اسارتش 5 روزه دیگر باقیمانده بود.
سه ماه قبل از به شهادت رسیدن ساجده فیصل؛ "شهیده 5 روزه بحرینی" به پدر ساجده دستور داده میشود تا به مردم شلیک کند، اما جواد الفیصل؛ "پدر شهیده ساجده" این کار را انجام نمیدهد. فرمانده جواد را تهدید میکند که اگر شلیک نکند او را به زندان خواهد فرستاد ولی جواد باز هم شلیک نمیکند؛ چرا که نقطهای که فرمانده به او گفته بود تا شلیک کند، کودکی قرار داشت که در آغوش مادرش خوابیده بود.
"پدر شهیده ساجده" پس از این ماجرا طبق دستور فرماندهاش به سه ماه زندان محکوم شد اما او در روز عاشورا متوجه شد که همسر باردارش دختری را به دنیا آورده است. خیلی تلاش کرد تا هنگام بدنیا آمدن فرزندنش در کنار همسرش باشد، اما از مدت اسارتش 5 روزه دیگر باقیمانده بود.
جواد لحظه شماری میکرد تا این پنج روز هم به پایان برسد و چهره میوه دلش را از نزدیک مشاهده کند. روز موعد فرا رسید. وسایلش را داخل کیفش گذاشت و به سمت خانه حرکت کرد.
مادر ساجده آن شب نتوانست بخوابد چرا که مشتاقانه منتظر دیدن همسرش بود تا اشتیاق پدری را بعد از دیدن دخترش ببیند.
به محض طلوع خورشید و قبل از رسیدن جواد صدای شلیک گلولهها، فضای محله «بلاد القدیم» را پر کرد. مادر از خانه بیرون نیامد تا مبادا فرزندش آسیبی ببیند اما نیروهای آلخلیفه با شلیک گازهای سمی فضای خانه را آلوده کردند.
گازها هر لحظه بیشتر بیشتر میشد. مادر سراسیمه و نگران پارچهای را روی صورت ساجده 5 روزه انداخت تا این گازها کمتر به او آسیب برساند، اما شدت گازهای سمی به حدی بود که دیگر خود مادر هم دچار سرفههای شدید شد. مادر اشک میریخت و دعا میخواند. صدای گریههای ساجده گاهی قطع میشد، مادر ترسیده بود، مادر فریاد میزد، کودک 5 ساله تاب این گازهای سمی را نداشت.
ساجده چشمانش را به مادر دوخت و با حالت معصومانهای آرام آرام آن را بست. مادر سراسیمه سرش را بر روی قلب کودک گذاشت.
آری صدای تپشهای ریز و تند قلب ساجده دیگر به گوش نمیرسید. در همین لحظات بود که مادر از حال رفت.
دو ساعت بعد پدر با یک جعبه شیرنی و یک دسته گل سوار بر تاکسی میشود تا زودتر به خانه بیاید. پدر ساجده در طول مسیر مدام به این فکر میکند که دخترش بیشتر شبیه به خودش میباشد یا شبیه به همسرش. کمی نزدیک که میشود از لا به لای تجمع مردم، دودی را در اطراف خانه خود مشاهده میکند؛ دلش شور میزند.
به سرعت از تاکسی پیاد میشود، گل و شیرینی را به زمین میاندازد و دوان دوان به سمت خانهاش حرکت میکند. دود همه جا را فرا گرفته است. پدر با سختی وارد خانه میشود.
چشمش به بدن بیحس همسر و چشمان بسته و معصوم فرزندش میافتد...
فردای آن روز مادر و پدر شهیده ساجده با اشکهایشان ساجده عزیزشان را غسل میکنند و کفن کوچکی را به دور میوه عمرشان میپیچند.
پدر و مادر ساجده قبل از به خاک سپردن ساجده، بالای سر فرزندشان مینشینند و زیارت عاشورا میخوانند...السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین...
کل یوم عاشورا
این داستان واقعی، روایتی است از حمله نیروهای آلخلیفه به شیعیان بیگناه بحرینی.
ساجده فیصل 5 روز بعد از به دنیا آمدنش در 15 محرم سال1433، بر اثر گازهای سمی نیروهای آل خلیفه به شهادت میرسد تا نشان دهد که هنوز عاشورا جاری است و نبرد یزیدیان و حسینیان زمان هر روز تکرار میشود.
او به شهادت رسید تا به جهانیان بگوید که حقوق بشر از نگاه غرب، تنها به انقراض رسیدن فلان حشره و یا کشته شدن سگ حاکمان غربی واکنش و بیانیه صادر میکند و در مقابل کشته شدن هزاران کودک فلسطینی، عراقی، افغانی، بحرینی و دیگر مناطق جهان، سکوت را بر فریاد ترجیح میدهد و خم به ابرو نمیآورد.
شب یلدا
یک ثانیه از عمر شب یلدا
باعث شده تا صبح به یمنش بنشینیم
ده قرن زعمرپسر فاطمه طی شد
یک شب نشد از هجر ظهورش بنشی
محرم که می شود...
محرم که می شود...
دل خیلی ها وسعت می گیرد ، بی نهایت می شود
به بهانه ی غم بی نهایت تو
***
محرم که می رود
دل بعضی ها عظیم می ماند
و آنکه در آسمانها و زمین نمی گنجد
مهمان
روز بعد قرار شد با قایق به خط مقدم برویم. هنگامی که سوار قایق شدیم یک بسیجی با اصرار یک سر نیزه به سکان دار داد!
ادامه ی این خاطره را در ادامه مطلب بخوانید
مردم میبد به عاشورا خیلی اهمیت می دهند ودر این روز مراسم های خاصی برگزار می کنند که تصاویری در این مورد در خدمت شما می گذارم
تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
امامان شیعه، یاد این روز را زنده میداشتند، مجلس برپا میکردند، بر حسین بن علی(ع) می گریستند، آن حضرت را زیارت میکردند و به زیارت او تشویق و امر می کردند و روز اندوهشان بود.
از جمله آداب این روز، ترک لذتها، دنبال کار نرفتن، پرداختن به سوگواری و گریه، تا ظهر چیزی نخوردن و نیاشامیدن، چیزی برای خانه ذخیره نکردن، حالت صاحبان عزا و ماتم داشتن و ... است.
در دوران سلطه امویان و عباسیان، شرایط اجتماعی اجازه مراسم رسمی و گسترده در سوگ اباعبدالله الحسین (ع) را نمیداد، اما هرجا که شیعیان قدرت و فرصتی یافته اند سوگواری پرشور و دامنه داری در ایام عاشورا به راه انداختهاند.
از قرنها پیش عاشورا به عنوان تجلی روز درگیری حق و باطل و روز فداکاری و جانبازی در راه دین و عقیده، شناخته شده است.
حسین بن علی(ع) در این روز، با یارانی اندک ولی با ایمان و صلابت و عزتی بزرگ و شکوهمند با سپاه سنگدل و بیدین حکومت ستم یزدی به مقابله برخاست و کربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایی و آزادگی و حریت مبدل ساخت.
عاشورا گرچه یک روز بود، اما دامنه تاثیر آن تا ابدیت کشیده شد و چنان در عمق وجدانها و دلها اثر گذاشته که همه ساله دهه محرم و بویژه عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت، حسین بن علی(ع) می گردد و همه، حتی غیر شعیه، در مقابل عظمت روح آن آزادمردان تعظیم میکنند.
امام حسین(ع) که به دعوت اهل کوفه از مکه عازم این شهر بود تا به شیعیان انقلابی بپیوندد و رهبری آنان را به عهده گیرد، پیش از رسیدن به کوفه، در کربلا به محاصره نیروهای ابن زیاد در آمد و چون حاضر نشد ذلت تسلیم و بیعت با حکومت غاصب و ظالم یزیدی را بپذیرد، سپاه کوفه با او جنگیدند.
حسین و یارانش روز عاشورا لب تشنه با رشادتی شگفت تا آخرین نفر جنگیدند و به شهادت رسیدند و بازماندگان این قافله نور، به اسارت نیروهای ظلمت درآمده به کوفه برده شدند. هفتاد و دو تن یاران شهید او، بزرگترین حماسه بشری را آفریدند و یاد خویش را در دل تاریخ و وجدان بشرهای فضیلت خواه، ابدی ساختند.
عاشورا در مقایسه با بسیاری از رخدادهای دیگر، حجم کمی از وقایع را به خود اختصاص داده و آغاز و انجام آن، در برهه ای کوتاه اتفاق افتاده است. اما یکی از حوادثی است که در طول تاریخ خویش، بیشترین توجه را به خود جلب کرده و علاوه بر نقش گسترده وتاثیر عمیق اجتماعی تاریخی خود، به صورت فرهنگی ویژه با ساختاری منحصر به فرد در آمده است.
بانی و بنیانگذار این جلسه مرحوم نقیبی که یک فرهنگی بوده می باشد و گویا این مراسم در ابتدا در مدرسه میبدی در فیروزاباد برگزار میشده است و هنوز هم وقتی در روز تاسوعا به کوچه باغ میروی بعضی از اهالی فیروزاباد را میبینی که دراین مراسم در حال خدمتگذاری می باشند
گزارش تصویری کامل از این مراسم همراه با تصاویری از هیئت صاحب الزمان بیده که در حال جغجغه زنی می باشند در ادامه مطلب مشاهده نمایید
عکس ها را در ادامه مطلب ببینید
برنامه ما چون هرساله داخل مصلی برگزار میشه و امکان داره فرش های مصلی با روشن کردن شمع کثیف بشه از اینکار جلوگیری می کردیم
امسال با تدبیر چندتا از دوستان تعدادی شمع خریداری شده و بیرون سالن بر روی بلوک های ساختمانی اینکار انجام گردید
صحنه جالبی بود بچه ها یی که در کناربزرگترها به مراسم میومدن از این مکان جدا نمی شدندامیدوارم در سال های آینده فضای بهتری جهت اینکار در نظر گرفته بشه
عکس ها را در ادامه مطلب ببینید
باور کنید که تمام کسانی که این تعزیه را روز عاشورا در حسینیه بزرگ فیروزباد تماشا می کنند بی اختیار به گریه می افتند
تصاویری که در این پست مشاهده می کنید هر کدام خود به تنهایی یک روضه است
لازم به ذکر است تمام مطالبی که بنده در روایت این تصاویر نوشته ام عباراتی است که در این تعزیه خوانده می شود و اینکه چقدر بر اساس مقاتل معتبر باشد یا با اختلاف نمی دانم
در صورتیکه عزیزان نقدی بر این روایت وارد دانستند در قسمت نظرات بنویسند بنده سعی خواهم کرد به برگزار کنندگان این مراسم برسانم
عکس هارا در ادامه مطلب ببینید